از «رستم آباد» تا «بالتیمور»
بچه روستای «رستم آباد» شمیرانات با اینکه سه سال اول دبیرستان را در روستایشان خوانده بود، اما یکباره از دبیرستان «جم» در قلهک سردرآورد تا با دیپلم «طبیعی» و رتبه49 کنکور، بشود دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران ، تخصص اطفال بگیرد و بعدها فوق تخصص عفونی اش را هم در قدیمی ترین دانشگاه تحقیقاتی آمریکا- جان هاپکینز- در شهر «بالتیمور» بگذراند که دانشکده پزشکی اش با رتبه نخست کشوری هرساله جوایز پژوهشی زیادی را می بَرد.
راز سیاستمدار شدن
حالا چندان رازی هم در کار نیست! از خُلق و خوی لابد سیاسی اش که بگذریم ، می ماند علاقه زیادش به خواندن کتاب - خاصه کتاب های تاریخی- که در کودکی آن را کشف کرد و زمانی به خودش آمد که در نوجوانی و جوانی، گاهی روزانه 12 ساعت با کتابهای تاریخی برای خودش صفا می کرد. دکتر «ولایتی» سخت بر این باور است: هر کس که بخواهد سیاست را خوب بفهمد، باید تاریخ بداند. اگر تاریخ نداند، راه به جایی نمی برد.
باتوم خوردن داشت ...
از 17 سالگی به خاطرشرکت در تظاهرات ضد رژیم و به تعطیلی کشاندن کلاس های درس در ساواک دارای پرونده شد، در جبهه ملی و نهضت آزادی فعالیت کرد، از 15 خرداد به بعد راهش را از آنان جدا کرد و با مذهبی ها پرید و آخر کار هم در دوران دانشجویی ، انجمن اسلامی به راه انداخت و ارتباطش را با گروههای سیاسی پیرو امام(ره) محکم کرد. خودش می گوید: «جلسه می گذاشتیم و راهپیمایی راه می انداختیم. خب تظاهرات راه انداختن، بگیر و ببند داشت. باتوم خوردن داشت و...» .
124 کتاب
معاون وزیر بهداری خیلی زود هوای نمایندگی در نخستین مجلس شورای اسلامی به سرش زد . می خواست نخست وزیر بشود، اما مجلس به او رأی نداد و وزیر امور خارجه شد. اگرچه 16 سال وزارت پیاپی اش به حد نصاب 40 سال و دو ماهه «سعود الفیصل» سعودی نمی رسد، اما در ایران برای خودش -یک پا- رکورددار است. مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بین الملل، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، مدرس دانشگاه و... نویسنده پرحوصله ای هم هست تا جایی که124 کتاب در پزشکی ، تاریخی ، سیاسی ، ترجمه و ... نام علی اکبر ولایتی را روی جلد دارند.
ائتلاف ناتمام
نامزد ریاست جمهوری سال 84 به نفع آیت الله هاشمی رفسنجانی کنار رفت. سال 92 با قالیباف و حداد عادل ائتلاف کرد تا- در نهایت- یک نفرشان بماند. دقیقه 90 اما ائتلاف و همه توافق ها و قول و قرارها را بی خیال شد، به نفع هیچ کس هم کنار نرفت و سرانجام هم تنها 6 درصد آرای مردم به سبد رأی او ریخته شد. پس از انتخابات بود که خیلی ها- خاصه در جریان اصولگرایی- این رفتارش را به باد انتقاد گرفتند، نامه یا توصیه نامه آیت الله مهدوی کنی را به ولایتی درباره عمل کردن به ائتلاف منتشر کردند و او را مسبب پیروزی رقیب اصولگراها در انتخابات دانستند.
ماجرای چُرت ملوکانه
دشمن سرسخت که نه، اما « محمد جواد اردشیر لاریجانی» منتقد جدی اش بود و شاید هنوز هم باشد. جوادلاریجانی که در دوره ای معاون وزیر خارجه بود و سپس کنار گذاشته شد، بعدها رفتنش را از این وزارتخانه زیر سر اختلافاتش با «ولایتی» دانست. ولایتی اما گفت : وزیر اطلاعات وقت، ادامه کار ایشان را مصلحت ندانست و خواست به فعالیتش پایان دهیم!
جوادلاریجانی اما این افشاگری را بی پاسخ نگذاشت و در نامه ای که گویا خیلی ها تلاش کردند منتشر نشود، نوشت: « در منطق کاری ولایتی، ابتدا باید تیر را رها کرد و هرکجا اصابت کرد، دور آن را خط کشید و برای آن پیروزی جشن گرفت... در جلسات شورای امنیت ملی وقتی من دقیق ترین تحلیلها را ارائه می کردم، ایشان به چُرت ملوکانه مشغول بودند...»!
فقط یک هفته
علی اکبر ولایتی که رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی نیز هست، تا همین چند روز پیش و در اوج رقابت های انتخاباتی ترجیح داد در حاشیه بماند، نه نامزد شود، نه قول بدهد، نه ائتلاف کند و نه -دست آخر- زیر میز بازی بزند! به جایش-ناگهان- برای دانشگاه آزاد، سرپرست موقت تعیین کرد و یک روز بعد در مصاحبه ای اعلام کرد: رئیس دانشگاه یک هفته فرصت استعفا دارد و گرنه برکنار می شود... خلاص!
نظر شما